هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و جنون ناشی از آن سخن میگوید. او از رنجهای عشق و فداکاری برای معشوق صحبت میکند و احساس تنگی در سینه و بیقراری را بیان مینماید. همچنین، به مفاهیمی مانند صبر در برابر رنجها، فداکاری و عشق بیپایان اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۷۷۱
ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم
گل همیشه بهار جنون به سر داریم
به راه شوق همین کار با کف پا نیست
تنی پرآبله چون رشته ی گهر داریم
فضای سینه چنان زین چمن به ما تنگ است
که همچو بیضه دل خود به زیر پر داریم
هوای لعل تو دارد سبک عنان ما را
چو کودکان همه مرکب ز نیشکر داریم
ز بعد کشته شدن دست برمدار از ما
که مطلب تو اگر جان بود، دگر داریم
شراب عشق ترا این قدر خمار از چیست
که سر به کوی تو شد خاک و دردسر داریم
به هند چند توان بود، کاشکی چون مور
برون رویم ازین ملک تا کمر داریم
ز تیغ غمزه ی خوبان سلیم سر نکشیم
چه شد، اگرچه نداریم دل، جگر داریم
گل همیشه بهار جنون به سر داریم
به راه شوق همین کار با کف پا نیست
تنی پرآبله چون رشته ی گهر داریم
فضای سینه چنان زین چمن به ما تنگ است
که همچو بیضه دل خود به زیر پر داریم
هوای لعل تو دارد سبک عنان ما را
چو کودکان همه مرکب ز نیشکر داریم
ز بعد کشته شدن دست برمدار از ما
که مطلب تو اگر جان بود، دگر داریم
شراب عشق ترا این قدر خمار از چیست
که سر به کوی تو شد خاک و دردسر داریم
به هند چند توان بود، کاشکی چون مور
برون رویم ازین ملک تا کمر داریم
ز تیغ غمزه ی خوبان سلیم سر نکشیم
چه شد، اگرچه نداریم دل، جگر داریم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.