هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و رنجهای عاشقانه خود میگوید. او از شراب و مینوشی به عنوان نمادی از غم و جنون یاد میکند و احساس تنهایی و بیفایدهبودن را بیان میکند. همچنین، از عشق ناکام و داغدیده سخن میگوید و خود را مانند بلبلی در باغ توصیف میکند که تنها از درد عشق میسراید.
رده سنی:
16+
این متن شامل مضامین عاشقانهی عمیق و غمگین است و استفاده از نمادهایی مانند شراب و جنون ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک دارد.
شمارهٔ ۷۷۰
تکلیف شراب است نمک ریزی داغم
برگردن پیمانه ی می، خون ایاغم
پیغام جنون می شنوم از لب ساغر
بوی عرق فتنه دهد، می به دماغم
همصحبتی من به کسی سود ندارد
پر زهر بود چون دهن مار، ایاغم
رشکی به گل و سرو درین باغ ندارم
ای لاله ی دلسوخته از داغ تو داغم
دست من و آن زلف گره گیر، که دارد
ویرانه ی من روشنی از دود چراغم
یک غنچه سلیم از چمن وصل نچیده ست
خوشدل به همین است که من بلبل باغم
برگردن پیمانه ی می، خون ایاغم
پیغام جنون می شنوم از لب ساغر
بوی عرق فتنه دهد، می به دماغم
همصحبتی من به کسی سود ندارد
پر زهر بود چون دهن مار، ایاغم
رشکی به گل و سرو درین باغ ندارم
ای لاله ی دلسوخته از داغ تو داغم
دست من و آن زلف گره گیر، که دارد
ویرانه ی من روشنی از دود چراغم
یک غنچه سلیم از چمن وصل نچیده ست
خوشدل به همین است که من بلبل باغم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.