هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق، رنج‌های راه وصال، و جدایی سخن می‌گوید. شاعر خود را مانند پرنده‌ای می‌داند که به پرواز درآمده و نیازمند بال و پر نیست. او از خارهای راه عشق می‌نالد و خود را سایه‌ای از مرغان هوا می‌خواند. در پایان، از جهل و نادانی می‌گوید و تأکید می‌کند که نباید به گفتار نادرست اعتماد کرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جدایی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۸۳

مگذار ز دستم که گل باغ وفایم
بر دست تو شایسته تر از رنگ حنایم

از بس به ره عشق درو خار خلیده ست
همچون دم ماهی شده هر پنجه ی پایم

از فیض سبکروحی خود اوج گرفتم
محتاج پر و بال نیم، مرغ دعایم

مشکل بود از نقش قدم نیز جدایی
در راه، چو خورشید، ازان رو به قفایم

بی خار قدم قوت برخاستنم نیست
چون شعله ز خار کف پا بر سر پایم

نتوان ز دویدن به تو ای دوست رسیدن
بر روی زمین، سایه ی مرغان هوایم

فرزند خودم می شمرد مادر ایام
ای کاش بپرسند که فرزند کجایم

همچشم سلیم از اثر جهل بود غیر
باور نکنی، جغد اگر گفت همایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.