هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره نادیده گرفته شدن و بی‌عدالتی در جهان است. شاعر خود را با مجنون و کوهکن مقایسه می‌کند و از رنج‌های خود و دیگران می‌گوید. او از بخت بد و ناشناخته ماندن سخن می‌گوید و از تلاش برای رهایی از قید و بندهای زندگی می‌نالد. در نهایت، شاعر از مخاطب می‌خواهد که به باطن او نگاه کند، نه ظاهرش، و تأکید می‌کند که او و دیگران مانند آینه‌ای هستند که حقیقت را بازتاب می‌دهند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و انتقادی ممکن است نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای درک کامل داشته باشند.

شمارهٔ ۸۲۵

کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم
سواد خوان الف قامتان مژگانیم

ز من حکایت مجنون و کوهکن بشنو
که ما فلک زدگان، طفل یک دبستانیم

ز بخت ماست که ما را زمانه نشناسد
اگرچه سوده ی قندیم، در نمکدانیم

ز قید چرخ به مستی کنیم فکر گریز
که باده پرتو مهتاب و ما غلامانیم

طریق کار جهان را ز ما چه می پرسی
نه ایم خضر، که مجنون این بیابانیم

ندیده گلشن روحانیان چه می دانی
که در سفال فلک، خوش نشین چو ریحانیم

بود به سایه ی ما هرکجا اسیری هست
به تنگنای جهان ما چراغ زندانیم

سلیم، ظاهر ما را مبین، به باطن بین
که دوست آینه و ما چو آینه دانیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.