هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود تلاش برای روی آوردن به دیگران، دل و جانش همچنان درگیر عشق معشوق است. او از نگاه معشوق به دیگران گلایه دارد و تأکید می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند جایگاه معشوق را بگیرد. همچنین، شاعر به ناتوانی در رهایی از این عشق اشاره می‌کند و از تأثیر عمیق معشوق بر روح و روان خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از واژه‌ها و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارند.

شمارهٔ ۸۵۴

از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران
رفتم که جا کنم به سر کوی دیگران

چون بینمت به غیر، که دیدن نمی توان
تیر ترا نشسته به پهلوی دیگران

در مذهب دلم که سجود تو می کند
محراب کج بود خم ابروی دیگران

لاف از نسب مزن که به مانند آینه
آدم نمی شود کسی از روی دیگران

در عاشقی چه فیضی ببیند ز دل سلیم؟
تعویذ خویش بسته به بازوی دیگران
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.