هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف فضای می‌نوشی و عشق می‌پردازد. شاعر از لاله‌های باغ و هوای چمن سخن می‌گوید و مستی و عروج را به خاکساری مستان تشبیه می‌کند. همچنین، از گنج سعادت و جمشید یاد می‌کند و عشق به لعل لب یار را با خون گرم تاک مقایسه می‌کند. در نهایت، اشاره می‌کند که حتی سلیم بیهوش نیز از آرزوی می‌نوشی مست می‌شود.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مضامین عرفانی و استعاره‌های شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی دارد.

شمارهٔ ۸۸۳

بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه
هوا کشید چمن را به روی میخانه

به خاکساری مستان بود عروج دگر
سپهر رشک برد بر سبوی میخانه

کلید گنج سعادت ز موج می باشد
نگین جم طلب از خاکشوی میخانه

ز شوق لعل تو چون خون گرم از رگ تاک
به پای خویش دود می به سوی میخانه

دگر ز گوشه ی چشمی سلیم بیهوش است
که مست او نکند آرزوی میخانه
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.