۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸۳

بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه
هوا کشید چمن را به روی میخانه

به خاکساری مستان بود عروج دگر
سپهر رشک برد بر سبوی میخانه

کلید گنج سعادت ز موج می باشد
نگین جم طلب از خاکشوی میخانه

ز شوق لعل تو چون خون گرم از رگ تاک
به پای خویش دود می به سوی میخانه

دگر ز گوشه ی چشمی سلیم بیهوش است
که مست او نکند آرزوی میخانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.