هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناکامی‌های عاشقانه و بی‌فایده بودن برخی تلاش‌ها در عشق سخن می‌گوید. او از دوری معشوق، نامهربانی‌ها و بی‌ثمری برخی آرزوها شکایت دارد و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند تشنگی در بیابان و آتش وادی شب، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، به نقد برخی ارزش‌های ظاهری مانند بهشت و حورالعین می‌پردازد و بر بی‌معنایی آنها در غیاب معشوق تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، و نگاه انتقادی به برخی باورهای رایج، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. این محتوا برای کسانی مناسب است که توانایی تحلیل مفاهیم انتزاعی و احساسات پیچیده را دارند.

شمارهٔ ۸۹۲

روز و شبم اگر به حضوری چه فایده
نامهربان و طفل [و] غیوری چه فایده

همچون زلال بادیه از تشنگی مرا
شیرین به چشم آیی و شوری چه فایده

در چشم من چو آتش وادی شب وصال
نزدیک می نمایی و دوری چه فایده

خاطر مرا ز وصل گل و لاله نشکفد
زینها به هرکجا تو ضروری چه فایده

ساقی فکنده از نظر ما بهشت را
زاهد همان تو در پی حوری چه فایده

مست از شراب جام سلیمانی و هنوز
دلتنگ تر سلیم ز موری چه فایده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.