هوش مصنوعی: این شعر از نگاه شاعر، جهان را به چاهی تنگ تشبیه می‌کند که انسان‌ها مانند کبوترانی در آن گرفتار شده‌اند. شاعر از تنگی دنیا، بی‌عدالتی، و احساس غربت و حیرت انسان در این جهان سخن می‌گوید. او از سرنوشت تلخ، ناامیدی، و جست‌وجوی راه نجات صحبت می‌کند و در نهایت، به رنج‌های بشری و محدودیت‌های زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۹۱

جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چاه
درو چو قافله ی تشنه ایم بر سر چاه

ز دست و پا زدن ما درین محیط چه سود
فتاده ایم به گرداب چون شناور چاه

ز آسمان کند آمد شد آه من که مرا
به سوی بام بود راه خانه چون در چاه

به حیرتم که شود نانم از کجا حاصل
مرا که خضر شد از بهر آب، رهبر چاه

فغان ز بخت بد و تنگی جهان که بود
یکی برادر یوسف، یکی برادر چاه

وطن خوش است اگر تنگنای زندان است
بود غریب فضای چمن، کبوتر چاه

چه آفتاب، که هرگز ندیده یوسف ما
ستاره ای بجز از چشم گرگ بر سر چاه

فلک به قید جهان پاسبان ماست سلیم
که عنکبوت بود پرده دار بر سر چاه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.