هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند ناامیدی، خشکسالی معنوی، و فقدان سخاوت و کرم در جهان سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند دریا و موج، خشک‌شدن پهلوهای کرم، و خالی‌شدن آستین از جود، احساس غم و تنهایی را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به امید و آرزو در میان این ناامیدی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۱۲

چنان از رهروان فیض شد روی زمین خالی
که جای موج در دریاست چون نقش نگین خالی

ز بس در خویش دزدیدند، از همت کریمان را
ز دست جود چون بند قبا شد آستین خالی

ز بس پهلوی موج او در آیین کرم خشک است
ز دریا می کند از ننگ پهلو را زمین خالی

بود هر قطره ی خون، تخم آهی چون سپند اینجا
ازین ریحان مبادا باغ دل های حزین خالی

به غیر از حلقه ی فتراک یارم خوابگاهی نیست
مبادا از سر من هرگز آن دامان زین خالی

سلیم از اضطراب مور عاجز، برق می خندد
ز خرمن دامن خود را برد چون خوشه چین خالی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.