هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و عشق ناکام سخن می‌گوید. شاعر خود را آشفته‌تر از موی پیچیده و سوخته از درد عشق توصیف می‌کند و از جستجوی بی‌فرجام وصال معشوق گلایه دارد. او از فتنه‌های عشق و نگاه‌های معشوق می‌گوید که دل را می‌آشوبد و از بی‌وفایی و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند. در نهایت، شاعر به ناتوانی خود در رسیدن به معشوق و حسرت‌هایش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت و دل‌آشوبی نیاز به تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۹۱۵

من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی
چون داغ، جگرسوخته ی خانه سیاهی

تا چند سراسیمه به بوی گل وصلت
چون آب دوم در رگ هر شاخ گیاهی

هر مو ز خم کاکلش آشوب دل ماست
صد فتنه ندیده ست کسی بر سر ماهی

سلک گهر راز کند عشق سبکدست
چون بافته شد تار نگاهی به نگاهی

در هند، دریغا که نشد جذبه ی شوقم
چون برق، کمندافکن آهوی سیاهی

رحمی، که به این حسن و لطافت نتوان کرد
چون صورت چین از تو قناعت به نگاهی

عیب است که بینند بجز روی دل از ما
چون از نمد آینه داریم کلاهی

در دعوی دل چیست سلیم این همه فریاد
منکر شده آن زلف و ترا نیست گواهی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.