هوش مصنوعی: این شعر از درد جدایی و عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر با تصاویر زیبا و احساسی مانند نالیدن نی، بازگشت آه به سوی آسمان، و تشبیه دل به تیر هوایی، رنج خود را بیان می‌کند. همچنین، از ترس و هراس ناشی از این عشق سخن می‌گوید و خود را مانند ساز شکسته در گوشه‌ای بینوا توصیف می‌کند. در پایان، گریه‌هایش را به گرداب خون تشبیه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'گرداب خون' و 'تیغ عشق' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۹۲۵

هر انگشت من از داغ جدایی
همی نالد چو نی در دست نایی

هر آهی کز دلم سوی فلک رفت
ز ره برگشت چون تیر هوایی

دلم را سوی تیغش می کند عشق
به انگشت شهادت رهنمایی

هراسان گردد از شهباز او کبک
چنان کز بیم ترکان روستایی

نشسته گرد چون ساز شکسته
به رخسارم به کنج بینوایی

سلیم از گریه در گرداب خون است
چو نقش داغ در دست حنایی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.