۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸ - در هجو

ای آن که عیبجویی من پیشه کرده ای
من خود حکایت از چه و چونت نمی کنم

بر تیغ پاکدامن خویشم چو آفتاب
حیف است، ورنه رحم به خونت نمی کنم

چون شعله، قوت روح ز اسفل رسد ترا
گر مرده ای، که چوب به... ت نمی کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - هجو ملا وفا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - باز فرستادن خربزه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.