۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

چنان به پیش فلک نالم از غمت شبها
که خون دل می چکد از دیده های کوکبها

چو بسته خون دلم را به خویش می آرد
برای خنده گشایم اگر ز هم لبها

نگاه برق گذارش چو شمع دلها گشت
شرار شعلهٔ آهم شده است کوکبها

دلم ز سختی ره ناله می کند چو جرس
که سنگ راه طلب گشته است مطلبها

نمی کشم دم گرمی به کام دل جویا
زترس ریزش این آبگینهٔ قالبها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.