۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

ای به قربان تو گردند کمان ابروها
گردش چشم تو تعلیم رم آهوها

تا به کی در نظرت جلوهٔ صورت باشد
حسن معنی نگر از آینهٔ زانوها

پرتو افکن بود از مهر رخت بسکه دلم
استخوان همچو مه نو شده در پهلوها

حلقهٔ چشم تو دام ره خوبان باشد
سر نپیچند ز حکم نگهت آهوها

بحر عشق است میندیش که دارد جویا
موج سان همت دل تقویت بازوها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.