۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶

تهی کردم زاشک و آه امشب سینهٔ خود را
زنقد و جنس خالی ساختم گنجینهٔ خود را

بیفزاید به قدر محنت و غم رتبهٔ دلها
یکی صد می شود چون بشکنی آیینهٔ خود را

زلب بر لب نهادن کی تسلی می شوم ساقی
سرت گردم دمی بر سینه ام نه سینهٔ خود را

مکن تکلیف صهبا ساقی ارباب مروت را
چسان بیرون کنم از دل غم دیرینهٔ خود را

جدا از هم توان کردن اگر خارا و آتش را
توان برد از دل سخت تو بیرون کینهٔ خود را

نخواهد دوش تجریدت لباسی غیر عریانی
زتن جویا بیفکن خرقهٔ پشمینهٔ خود را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.