هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد هجران و غمهای درونی سخن میگوید. شاعر از بیابان و پردههای دل به عنوان نمادهای مشکلات و موانع عاطفی یاد میکند و از اشکها و غمهایش مینالد. او همچنین به شبهای وصل اشاره میکند که با درد هجران همراه است و از شرمی که مانع دیدار میشود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، موضوعات درد هجران و غمهای درونی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۹۵
گردد ز سیر صحرا کی حل مشکل ما
شد پردهٔ بیابان قفل در دل ما
از خاک مقصد ما چون گرد درد خیزد
باشد ز پردهٔ دل دامان منزل ما
امروز تخم اشکی مژگان ما نیفشاند
اتی همنشین چه پرسی فردا ز حاصل ما
آیم ز بزم بیرون همچون شرر ز خارا
سنگین ز بار غم شد از بسکه محفل ما
شبهای وصل جویا از درد هجر نالم
شرم نگه برویش گردید حایل ما
شد پردهٔ بیابان قفل در دل ما
از خاک مقصد ما چون گرد درد خیزد
باشد ز پردهٔ دل دامان منزل ما
امروز تخم اشکی مژگان ما نیفشاند
اتی همنشین چه پرسی فردا ز حاصل ما
آیم ز بزم بیرون همچون شرر ز خارا
سنگین ز بار غم شد از بسکه محفل ما
شبهای وصل جویا از درد هجر نالم
شرم نگه برویش گردید حایل ما
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.