هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و محبت سخن میگوید و از رنجهای ناشی از دوری و ناتوانی در رسیدن به معشوق مینالد. او از گرمی و تازگی عشق میگوید و آرزو میکند که در سایهسار این عشق آرام گیرد. همچنین، به دشمنی و حسادت اشاره میکند که سد راه عشق او شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'زخون تازه' و 'دشمن هوشم' ممکن است برای سنین پایین سنگین و نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۰۷
به نیروی محبت در کنار آرم میانش را
به زور ناتوانی می کشم آخر کمانش را
بساطی چیده رنگین چشم بد دور از نگاه او
بود هردم زخون تازه ای گرمی دکانش را
وطن مرغ دلم در گرم سیر عشق او دارد
سزد بر سرو آهم گر ببندد آشیانش را
نگاه چشم خواب آلوده ای دشمن هوشم
ندارم چون تو جویا طاقت رطل گرانش را
به زور ناتوانی می کشم آخر کمانش را
بساطی چیده رنگین چشم بد دور از نگاه او
بود هردم زخون تازه ای گرمی دکانش را
وطن مرغ دلم در گرم سیر عشق او دارد
سزد بر سرو آهم گر ببندد آشیانش را
نگاه چشم خواب آلوده ای دشمن هوشم
ندارم چون تو جویا طاقت رطل گرانش را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.