۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶

به عرش عزتم جا داده است اقبال خواریها
نماند ضایع آخر فیض ضایع روزگاریها

چو با تیغ تضرع رو به سویم کرد دانستم
که تابد پنجهٔ خورشید را نیروی زاریها

به نام خویشتن گیری برات لامکان سیری
نهی گر پای استغنا به دوش بردباریها

من و در خاک و خون غلطیدن و بیطاقتی و غم
تو و مژگان خون آلود و شغل دشنه کاریها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.