هوش مصنوعی: این شعر از عشق، طبیعت و غم‌های درونی سخن می‌گوید. با تصاویری مانند باده‌ی آلوده، غنچه‌ی لخت دل، گل‌های ریخته شده و باران اشک، احساساتی عمیق و شاعرانه را بیان می‌کند. شاعر از درد فراق، حسرت و جستجوی خوشدلی می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و نمادهای پیچیده‌ی ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها جذاب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم عشق و حسرت نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۵۸

زهر چشم آلوده بود این باده کاندر جام ریخت
ساقی امشب لخت دل چون غنچه ام در کام ریخت

بسکه لبریز طراوت در خرام آمد به باغ
آبروی صد خیابان گل از آن اندام ریخت

شکوه ای کردم رقم از اشک ریزی های چشم
چون ز گل شبنم ز حسرت نامه ام پیغام ریخت

گریه شست آن داغ را کز یاد چشمت داشت دل
حیف کز بسیاری باران گل بادام ریخت

کی شراب خوشدلی جویا به دست آسان فتد
غنچه از بهر شکفتن خون دل در جام ریخت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.