۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۹

دارم سری که سرخوش صهبای بیخودیست
چشم تری که محو تماشای بیخودیست

در محشر شهادتیان نگاه او
دشت جنون و دامن صحرای بیخودیست

بی رنگ باش تا سبک از خویشتن روی
رنگ پریده زینت سیمای بیخودیست

خود را مگر ز روزن آیینه دیده است
چشم تو مست ساغر صهبای بیخودیست

جویا اسیر فکر «اسیر» که گفته است:‏
‏«آهم گواه محضر دعوای بیخودیست»‏
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.