۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۸

راه عشق است اینکه در هر گام صد جا آتش است
گرم رفتاران این ره را ته پا آتش است

دیده ام آیینه دار صورت خوبی کیست؟
چون شرر تار نگاهم را گره با آتش است

از خرام یاد رخسار تو می سوزد دلم
همچو نخل شعله اندامت سراپا آتش است

ما سمندر طینتان غواص بحر خود شدیم
عشق گوهر دل صدف گردیده دریا آتش است

جای خونم نیست در تن بلکه لبریزم ز عشق
زندگی جویا چو شمع محفلم با آتش است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.