هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد فراق است. شاعر از بی‌قراری دل در غیبت معشوق می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی طبیعت نیز آرامش ندارد. او از ناآشنایی معشوق و تلخی‌های عشق شکایت می‌کند، اما در عین حال، حتی دشنام معشوق را شیرین‌تر از هر حلوا می‌داند. شاعر به زخم‌های عشق اشاره می‌کند و می‌گوید که در این عالم، لذتی بالاتر از بی‌تابی عاشقانه وجود ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و گاهی دردناک است که درک آن به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۹۰

بی تو دل را سیر گلشن باعث آرام نیست
لاله و گل را شراب عیش ما در جام نیست

بسکه در هر حالتی طبعت به شوخی مایل است
ون در غلطان ترا در خواب هم آرام نیست

اینقدر ناآشنایی هم زخوبان ناخوش است
چون تغافل بگذرد از حد کم از ابرام نیست

جنگهای آشتی فرمای او را دیده ام
هیچ حلوا پیش ما شیرین تر از دشنام نیست

زخمی شمشیر عشقت تن به مردن کی دهد؟
لذت بی طاقتی در عالم آرام نیست

هر نوید آمدن جویا حیات تازه است
وصل را در مشرب ما لذت پیغام نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.