هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از احساسات عمیق و دردهای عاطفی سخن میگوید. شاعر از ناامیدی، تنهایی، و رنجهای درونی خود میگوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خون دل، گریه، جنون، و خنجر، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند خون دل و خنجر ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۹۲
مایه ای از خون دل و زگریه سامانی نداشت
هر که چون مینا به بزمت چشم گریانی نداشت
بر جنونم وسعت این عرصه دایم تنگ بود
جامهٔ عریانی ام چون دشت دامانی نداشت
از تپیدنهای بسمل شرم می آید مرا
اینقدرها از برای رفتن جانی نداشت
در سراپا خنجرش را بسکه بشکستم نود
در تنم از استخوان کلکی که پیکانی نداشت
هر کدورت را گشادی هست جویا کس ندید
هیچ کهساری که در پهلو بیابانی نداشت
هر که چون مینا به بزمت چشم گریانی نداشت
بر جنونم وسعت این عرصه دایم تنگ بود
جامهٔ عریانی ام چون دشت دامانی نداشت
از تپیدنهای بسمل شرم می آید مرا
اینقدرها از برای رفتن جانی نداشت
در سراپا خنجرش را بسکه بشکستم نود
در تنم از استخوان کلکی که پیکانی نداشت
هر کدورت را گشادی هست جویا کس ندید
هیچ کهساری که در پهلو بیابانی نداشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.