هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج زندگی، عشق ناکام، و غم‌های پنهان سخن می‌گوید. شاعر از جوانی ازدست‌رفته، عشقی که به قتل دل انجامیده، و نگاه نافذ معشوق که بلایی آسمانی است، یاد می‌کند. همچنین به غرور زودگذر و غفلت از حقیقت وجودی اشاره دارد و در نهایت، با وجود جور و مهربانی درهم‌تنیده، از تنهایی و عقده‌های دل سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و غم‌های وجودی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با درک بالاتر از زندگی و عواطف پیچیده است.

شمارهٔ ۲۰۳

هر کس محروم از جوانی است
دردی کش صاف زندگانی است

از یاد تو با نسیم آهم
بویی ز بهار نوجوانی است

کس پی نبرد که قاتلم کیست
دل کشتهٔ غمزدهٔ نهانی است

با چشم کبود می برد دل
آن چشم بلای آسمانی است

مغرور به چند روزه حسنی
غافل شده ای که آنت آنی است

لطفت آیا چه طور باشد
جور تو تمام مهربانی است

از دولت هندوان نخورد آب
روتی گو باش قحط پانی است

نگشود ز سینه عقدهٔ دل
پیکان توام که یار جانی است

جویا از دور چون بدیدت
از لطف بگفت: که این فلانی است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.