۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۸

هر کرا دل بی غبار کینه است
خشت دیوار تنش آیینه است

دل که پنهان در صفای سینه است
پیچ و تابش جوهر آیینه است

بادهٔ جامم گداز دل بود
شیشهٔ بزمم صفای سینه است

از زمین در کاسه اش کردیم خاک
چرخ با ما دشمن دیرینه است

در کلاه معرفت پشمیش نیست
هر که جویا خرقه اش پشمینه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.