هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زیبایی‌های آفرینش، احساس تنهایی و غربت، و رسوایی در اجتماع سخن می‌گوید. شاعر از طبیعت و احساسات درونی خود تصویری زیبا و گاه دردناک ارائه می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رسوایی و تنهایی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۲۱۹

حسن حیرت آفرینش جلوه پیرایی گرفت
تا نقاب از پردهٔ چشم تماشایی گرفت

بسته شد اشکم درون سینه چون در یتیم
بسکه از غربت دلم در کنج تنهایی گرفت

دیده واری توتیا برداشت از راهش نسیم
چشم صد گلزار نرگس نور بینایی گرفت

لب نیالایی به می کز روز شد رسوایی دهر
صبحدم چون جام مهر از چرخ مینایی گرفت

باطن پیرمغان امروز با ساز و شراب
محتسب را بر سر بازار رسوایی گرفت

طبل شهرت از تپیدن های دل جویا زدم
لالهٔ داغ نهانم رنگ رسوایی گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.