هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از عشق نافرجام و دل‌شکستگی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، مانند یوسف در چاه افتاده و آتش بر جان صبحگاه، احساسات خود را بیان می‌کند. او از نگاه‌های پراضطراب، سایه‌های ابر بر لب یار، و داغ‌های روی ماه صورت سخن می‌گوید که همه نشان‌دهنده‌ی رنج عشق است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۳۷

دل که از بالای چشمت در گناه افتاده است
یوسفی از پهلوی اخوان به چاه افتاده است

بر فلک آهی که امشب برق جولان گشته بود
کز شفق آتش به جان صبحگاه افتاده است

سایهٔ ابروست بر پشت لب میگون یار
یا غبار سرمه زان چشم سیاه افتاده است

می توان دریافت داغ خواری روی طلب
زین کلف هایی که بر رخسار ماه افتاده است

صدمهٔ بال و پرش تا پلک و مژگان مهر شد
بر رخت در اضطراب از بس نگاه افتاده است

جلوهٔ رفتار او را تا تصور کرده ام
خون دل از دیده ام جویا به راه افتاده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.