۲۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۳

چه دور گر به زبان تو دل موافق نیست
که صبح نیز در این روزگار صادق نیست

دوا به درد کنیدم که در طبیعت دل
هوای کشور آسودگی موافق نیست

همیشه سیلی جورم نواخت بر رخ دل
فغان که آن صنم دل نواز مشفق نیست

فغان اهل محبت ز درد بی دردی است
بنالد آنکه ز بیداد عشق، عاشق نیست

ز زلف وعدهٔ تاری نموده ای دوشم
خلاف عهد سر مویی از تو لایق نیست

فروغ صدق ز سیمای او مجو جویا
چو شمع آنکه زبان با دلش موافق نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.