۱۶۷ بار خوانده شده
رفتن از خویش به یادش سفر مردان است
وادی بی خبری رهگذر مردان است
تیغ صاحب جگران است بریدن زجهان
چشم بستن ز دو عالم سپر مردان است
ناز بر زندگی خضر کند کشتهٔ عشق
هر که سر باخت در این راه سر مردان است
اضطرابم به ره وادی مقصود رساند
طپش دل ز غمش بال و پر مردان ا ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وادی بی خبری رهگذر مردان است
تیغ صاحب جگران است بریدن زجهان
چشم بستن ز دو عالم سپر مردان است
ناز بر زندگی خضر کند کشتهٔ عشق
هر که سر باخت در این راه سر مردان است
اضطرابم به ره وادی مقصود رساند
طپش دل ز غمش بال و پر مردان ا ست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.