هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد فراق و نبود معشوق شکایت می‌کند و به دنبال کسی می‌گردد که بتواند دردهای او را تسکین دهد. او از مرگ در حسرت دیدار معشوق می‌گوید و از نبود فردی مانند فرهاد که بتواند با جوانمردی و کاردانی او را نجات دهد، اظهار تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مرگ و حسرت ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۸۹

چرخ را از تو نکو روی تری یاد کجاست؟
آدمی در دو جهان چون تو پریزاد کجاست؟

غنچه آسا دلم از ضبط فغان بی تو شکافت
خامشی کشت مرا، شوخی فریاد کجاست؟

مرگ در حسرت دیدار چو جان سیر منست
کاردانی به جوانمردی فرهاد کجاست؟

سخت ویران شدهٔ بی غمی ام درد کسی
که دلم را زخرابی کند آباد کجاست؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.