هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالتی از مستی و سردرگمی سخن می‌گوید که در آن مفاهیمی مانند گل و گلشن، گریبان و پیراهن، و نقش و رنگ‌های خیالی گم شده‌اند. او از درد و رنجی شبیه به آفت ایوب و محنت یعقوب یاد می‌کند و به دنبال آرامش و شفا می‌گردد. در نهایت، شاعر از دیوار هستی عبور کرده و به مقصدی ناشناخته رفته است، در حالی که از جایگاه تن خود آگاه نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۹۱

از سیه مستی ندانم گل چه و گلشن کجاست
کو گریبان و چه شد پیراهن و دامن کجاست

نقش ارژنگ است از رنگینی نقش خیال
سادهٔ پرکار چون چشم سفید من کجاست

آفت ایوب دردم، تشنهٔ جام شفاست
محنت یعقوب هجرم، بوی پیراهن کجاست

پشت بر دیوار هستی رو به مقصد رفته ام
گشته ام هم بزم جان جویا ندانم تن کجاست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.