۲۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۲

دختر رز خلف سلسلهٔ بیهوشی است
توبه از می به حقیقت گلهٔ بیهوشی است

آن گرانمایه متاعی که ز خود می جویی
با خبر باش که در قافلهٔ بیهوشی است

پی به مقصد نبرد سلسله برپای شعور
طی این بادیه بر راحلهٔ بیهوشی است

سخنم را نمک از پهلوی مستی باشد
گل تحسین به سر ما صلهٔ بیهوشی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.