هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزلی است که در آن شاعر از عشق و اسارت در زنجیرهای معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق، مانند زلف‌های گره‌گیر و چشمان جذابش یاد می‌کند و اشاره می‌کند که حتی پس از مرگ نیز آتش عشق در دلش باقی است. همچنین، شاعر به تأثیرات عمیق معشوق بر زندگی خود اشاره می‌کند و از روزهایی یاد می‌کند که هر حلقه از زلف معشوق برای او کمندی برای تسخیر قلبش بوده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۹۵

با اسیران نازها امروز زنجیر تو داشت
حلقه از چشم بتان زلف گرهگیر تو داشت

بعد مردن هم نشد کم آتش دل گرچه ریخت
بر سر ما هر قدر آبی که شمشیر تو داشت

شرم را نازم که هر گه چهره ات را می گشود
جنگها با خامهٔ نقاش تصویر تو داشت

یاد ایامی که از هر حلقهٔ زلف کجش
صد کمند آماده جویا بهر تسخیر تو داشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.