۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۰

زبان تیغ تو در حشر عذرخواه من است
شهید عشقم و لب تشنگی گواه من است

نشست تا به رخت گرد خط همی نالم
که آه از اثر آه صبحگاه من است

بلند گشته چنان شهرت نکویی او
که آفتاب پرستار روی ماه من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.