۲۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۸

دور از تو درونم همه باغ از گل داغ است
یاد تو نسیمی که سراسر رو باغ است

رفتی و گل از هجر تو افسرده چراغ است
هر لالهٔ خونین جگر از درد تو داغ است

جز در ره رفتن زخودش پی نتوان برد
آسوده هر آنکس چو شرر گرم سراغ است

دل از خیال رخت سرخوش ایاغ گل است
نگه بروی تو پروانه چراغ گل است

به ماه عارض او چهره شد ز بی رویی
دلم همیشه ازین رو چو لاله داغ گل است

به باغ باده دلم غم کشیده ام نکشد
کرا هوای قدح نوشی و دماغ گل است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.