۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۲

بهر روزی دلم غمین نیست
گو کمتر باش بیش ازین نیست

کو پادشهی که در پی نام
دستش ته سنگ از نگین نیست

داد از اشکی که نیست خونین
آه از آهی که آتشین نیست

سرزندهٔ عشق همچو شمعم
داغم پنهان در آستین نیست

دارد همه جا چو آینه روی
بر لوح جبین هر که چین نیست

غیر از دل بیقرار جویا
ویرانهٔ پادشه نشین نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.