هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به زیبایی و بی‌همتایی معشوق اشاره می‌کند و از عشق و فراق او می‌نالد. همچنین، به موضوعاتی مانند تسلیم و رضا در برابر تقدیر و انتقاد از برخی افراد مانند شیخ شهر پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۶۹

شوخ بیدادگری همچو تو در عالم نیست
پریی مثل تو در نوع بنی آدم نیست

آب و رنگ چمن حسن فزاید زحیا
بر گل رو عرق شرم کم از شبنم نیست

قانعی را که سرش بر خط تسلیم و رضاست
شادیی در دلش از بیش و غمی از کم نیست

در فراق تو مدام آرزوی مرگ کنم
زانکه شق شب هجر تو ازین اسلم نیست

شیخ شهر آنکه به خوبی ملکش می خوانی
حرف من نیز همین است که او آدم نیست

آنکه از دیدن لعل نمکینش جویا
نشد از دست در این دایره جز خاتم نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.