هوش مصنوعی: این شعر از درد فراق و رنج دوری از معشوق سخن می‌گوید. شاعر از موج‌های خون در سینه، تیغ کین، اشک‌های سوزان و دل اندوهگین خود می‌گوید و بیان می‌کند که دوری از معشوق، حتی ذره‌ای از وجودش را به دشمنی می‌کشاند. همچنین، اشاره‌ای به ناسازگاری ظاهر و باطن در برخی افراد دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و اندوه ناشی از فراق، همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند «موج خون» و «تیغ کین»، برای درک بهتر به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد.

شمارهٔ ۴۲۵

هر موج خون به سینه مرا تیغ کین زند
آن تندخو ز ناز چو چین بر جبین زند

دور از تو ذرهٔ من دشمن همند
هر موج خون به شمع دلم آستین زند

ممنون نیم زگریه که شبهای هجر او
آبی بر آتش دل اندوهگین زند

چشم سفید من چو کف از سر بدر رود
اشکم چو جوش در جگر آتشین زند

جویا چرا به روی نکو زاهدان بداند
آدم بود که طعن رخ گندمین زند
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.