هوش مصنوعی: در این متن، راوی داستانی از گذشته خود تعریف می‌کند که زمانی فرماندهی قدرتمند بوده و به کمک سپهر و نصرت، بر عراق مسلط شده بود. او طمع کرده بود که کرمان را نیز فتح کند، اما ناگهان شکست خورد و همه چیز را از دست داد. در پایان، او به مخاطب توصیه می‌کند که از غفلت دوری کند و از پندهای مردگان عبرت بگیرد.
رده سنی: 15+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و عبارات قدیمی ممکن است برای این گروه سنی دشوار باشد.

حکایت عابد و استخوان پوسیده

شنیدم که یک بار در حله‌ای
سخن گفت با عابدی کله‌ای

که من فر فرماندهی داشتم
به سر بر کلاه مهی داشتم

سپهرم مدد کرد و نصرت وفاق
گرفتم به بازوی دولت عراق

طمع کرده بودم که کرمان خورم
که ناگه بخوردند کرمان سرم

بکن پنبهٔ غفلت از گوش هوش
که از مردگان پندت آید به گوش
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:صفت جمعیت اوقات درویشان راضی
گوهر بعدی:گفتار اندر نکوکاری و بد کاری و عاقبت آنها
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.