هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه عمیق خود می‌گوید که حتی طبیعت (سیل، کوه، صحرا) نیز تاب تحمل آن را ندارد. او از عشق ناکام، اضطراب درونی، و آرزوهای بربادرفته سخن می‌گوید و با تصاویری مانند گریه‌های سیل‌آسا، دل آزرده، و درد عشق، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به ناتوانی از تحمل نازهای معشوق و دوری از تقاضا و التماس دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق ناکام، اندوه وجودی، و اضطراب درونی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و لحن غنایی شعر، مناسب مخاطبان با درک ادبی بالاتر است.

شمارهٔ ۴۴۶

غمم را واله شیرین و لیلا برنمی تابد
که سیل گریه ام را کوه و صحرا برنمی تابد

گل چاکش به رنگ غنچه در جیب و بغل ریزد
می زورین ما را ظرف مینا برنمی تابد

دل پراضطراب من زضبط اشک تنگ آمد
شکوه گوهرم را شور دریا برنمی تابد

زیاد آرزو مانند گل از یکدگر باشد
دل آزرده ام بار تمنا برنمی تابد

زلعلش نوش دارویی مگر گردد روان بخشم
مریض درد او ناز مسیحا برنمی تابد

نخواهم گر همه در دست جویا از فلک هرگز
دل وارسته ام ننگ تقاضا برنمی تابد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.