هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا، احساسات عمیق عشق و جدایی را با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، گلاب، دریا و موج بیان میکند. شاعر از تضادهای دنیوی مانند شاهی و فقیری، و همچنین از مفاهیمی مانند اضطراب، فراق و صفای باطن سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد و درک کامل آن نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۴۷
با بار آن گل رو دل بی حجاب باشد
زان روی با سرشکم بوی گلاب باشد
گر شاهی از فقیری است دارد نمود بی بود
پست و بلند دنیا موج سراب باشد
در آینه ز شوق رخسار با صفایش
جوهر چو موج دریا در اضطراب باشد
هر قطرهٔ سرشکم گشته محیط آهی
چشمم شب فراقت چشم حباب باشد
پوشیده کی بماند کلفت زصاف باطن
چینهای موج جویا بر روی آب باشد
زان روی با سرشکم بوی گلاب باشد
گر شاهی از فقیری است دارد نمود بی بود
پست و بلند دنیا موج سراب باشد
در آینه ز شوق رخسار با صفایش
جوهر چو موج دریا در اضطراب باشد
هر قطرهٔ سرشکم گشته محیط آهی
چشمم شب فراقت چشم حباب باشد
پوشیده کی بماند کلفت زصاف باطن
چینهای موج جویا بر روی آب باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.