هوش مصنوعی: این شعر از نونهالی سخن می‌گوید که در کودکی آشنا و در عین حال بیگانه بود، کوچه‌گرد و شهره به بد مستی و دشمن خانه بود. با گذشت زمان، نام خدا را یافت و تغییر کرد، در حالی که پیش از این بسیار بی‌باک بود. شاعر از عشق و محبت سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دل او همیشه دانه‌ای در دام عشق بوده است. همچنین، اشاره می‌کند که جستجوی معنا با دل دیوانه همراه است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم مانند 'بد مستی' و 'دشمن خانه' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۴۶

نونهال من ز طفلی آشنا بیگانه بود
کوچه گرد شهره و بدمست و دشمن خانه بود

کرد پیدا این زمان نام خدا تمکینکی
ورنه وضعش پیش ازین بسیار بیباکانه بود

همچو نرگس بال شوق از شش جهت چشمم گشاد
تا تواند شمع رخسار ترا پروانه بود

خاطر ما با محبت توام آمد از نخست
عشق هر جا دام گستر شد دل ما دانه بود

ما عبث در دامن فرزانگی آویختیم
معنیی گر بود جویا با دل دیوانه بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.