هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج عاطفی عمیق را بیان میکند. شاعر از اشکهای سرخ، جراحتهای روحی و شرمساری ناشی از جنون عشق سخن میگوید. همچنین، به مقاومت دل در برابر امتحانهای سخت و عدم شکوهآفرینی هنرمند اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی پیچیده و غمگین است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'جنون' و 'دریای خون' نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۵۷۰
زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آید
بلی هرگز در از دریای خون بیرون نمی آید
نمک ها بر جراحت زد تن درد آشنایم را
دلم از خجلت شور جنون بیرون نمی آید
دلم را هر قدر خواهی به سنگ امتحان بشکن
صدا زین ساغر لبریز خون بیرون نمی آید
نباشد شکوه ای صاحب هنر را بر زبان جویا
که هرگز از رگ یاقوت خون بیرون نمی آید
بلی هرگز در از دریای خون بیرون نمی آید
نمک ها بر جراحت زد تن درد آشنایم را
دلم از خجلت شور جنون بیرون نمی آید
دلم را هر قدر خواهی به سنگ امتحان بشکن
صدا زین ساغر لبریز خون بیرون نمی آید
نباشد شکوه ای صاحب هنر را بر زبان جویا
که هرگز از رگ یاقوت خون بیرون نمی آید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.