۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۲

عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند
این قوم زیر سایهٔ شمشیر خفته اند

از برق تیغبازی تقدیر بی خبر
خامان به ناز بالش تدبیر خفته اند

جمعی که غافلند ز حق با وجود علم
با دیده های باز چو زنجیر خفته اند

آنها که گشته اند همه محو سرخ و زرد
در جامه خواب رنگ چو تصویر خفته اند

جمعی که دل نهاده بر آن طاق ابروند
از سر گذشته بر دم شمشیر خفته اند

اشعار عاشقانهٔ جویا ز جوش درد
مانند ناله در بر تأثیر خفته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.