۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶۳

غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید
به هر دلی که رضاجوست غم نمی آید

به هر چه می کنی، امیدوار بخشش باش!‏
که از کریم به غیر از کرم نمی آید

گسیختن نتواند چو با تو دل پیوست
ز هر که رام تو گردید رم نمی آید

فغان که غافلی از نکهت کباب دلم
به هر کجا که تویی بوی غم نمی آید

امید رحم ز چشم تو عین ساده دلیست
کزین سیاه درون جز ستم نمی آید

مجوی جوهر مردی ز خودنما جویا
که هیچ کار ز شیر علم نمی آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.