۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰۷

بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر
راه نگاه دیدهٔ تر بسته نکوتر

ناداری ما به بود از بخل توانگر
دست تهی از کیسهٔ سربسته نکوتر

افتد به جهان شور ز شیرینی حرفت
ای پسته دهن نطق تو بر بسته نکوتر

بی دیدن دیدار تو چون دیدهٔ ساغر
راه نظر از خون جگر بسته نکوتر

جویا مکن از جور فلک شکوه که خان گفت:
‏«نگشودن این حقهٔ سربسته نکوتر»‏
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.