۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱۵

آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر
چون داغ لاله قد نکشد از بر جگر

شفتالویی به جان ز لب یار می خریم
بیجا نگشته ایم به سودای او بمر

سرگرم رقص گشت و مباد آفتی رسد
از موج پیچ و تاب به آن نازنین کمر

مردان برای متقیان عین راحت است
بر روزه دار عید بود راحت سفر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.