هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غزلی عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از فراق و دوری معشوق، ناپایداری دنیا و بی‌وفایی ارباب دولت شکایت می‌کند. او با استفاده از تصاویر زیبا مانند غبار، گل و دریا، احساسات خود را بیان می‌کند و در نهایت به فروتنی و خاکساری خود در برابر معشوق اشاره می‌نماید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۲۰

چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غبار؟
کی به افشاندن رود از دامن صحرا غبار؟

ای نسیم از کوی او مگذر که می ترسم شود
در دلش بوی گل از نازک مزاجیها غبار

بسکه بیکس دشمنند ارباب دولت، می شود
گوهر از گرد یتیمی در دل دریا غبار

مهرهٔ گل ریزدم هر قطره اشک از چشم تر
دور ازو در خاطرم بگرفته از بس جا غبار

آمدی مستانه و غمها به شادی شد بدل
باد دامانت فشاند از چهرهٔ دلها غبار

من کی ام کز من توان رنجید آنکه بی سبب
کیست جویا؟ بنده، جویا؟ خاک ره، جویا؟ غبار!‏
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.