هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از گذر از عشق و خیالات گذشته سخن میگوید و بیان میکند که در شب هجران توانایی تحمل دارد. او از امید به عفو الهی و ترس از گناه میگوید و اشاره میکند که زیبایی معشوق در دلش نقش بسته است. همچنین، شاعر از رهایی از قید نفس و شنیدن خبر مرگ همگنان سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند مرگ و گناه ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۷۲۲
گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر
گل دگر چمن دگر و نهال دگر
بس است در شب هجر توام توانایی
همین قدر که زحالی روم بحال دگر
امیدوار به عفوم، چنانکه می ترسم
مباد بیم گناهم شود و بال دگر
نشست تا به دلم چون نگین بر انگشتر
فزوده جوهر حسن ترا جمال دگر
ز آه ما که شد امروز تیره آینه ات
کشیده ایم ز روی تو انفعال دگر
ز قید نفس رهایی بسعی ممکن نیست
ز دام خویش پریدن توان به بال دگر
شنیدن خبر مرگ همگنان جویا
بس است هر دل زنده گوشمال دگر
گل دگر چمن دگر و نهال دگر
بس است در شب هجر توام توانایی
همین قدر که زحالی روم بحال دگر
امیدوار به عفوم، چنانکه می ترسم
مباد بیم گناهم شود و بال دگر
نشست تا به دلم چون نگین بر انگشتر
فزوده جوهر حسن ترا جمال دگر
ز آه ما که شد امروز تیره آینه ات
کشیده ایم ز روی تو انفعال دگر
ز قید نفس رهایی بسعی ممکن نیست
ز دام خویش پریدن توان به بال دگر
شنیدن خبر مرگ همگنان جویا
بس است هر دل زنده گوشمال دگر
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.