هوش مصنوعی: این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از درد دوری از معشوق و تأثیر آن بر دل شاعر. همچنین، از زیبایی‌های طبیعت و باغ به عنوان نمادهایی از عشق و زندگی یاد می‌کند. شاعر تأکید می‌کند که عشق و دلبستگی با آرامش و فراق جمع نمی‌شوند و از دوستان دعوت می‌کند تا از فصل گل و لاله لذت ببرند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارد.

شمارهٔ ۷۷۶

غیر از دلم که بی تو در او گشته داغ جمع
در کلبه ای که دیده هزاران چراغ جمع؟

آن را که به باد هوا و هوس نداد
از دستبرد تفرقه باشد دماغ جمع

از یاد شمع روی تو در پردهٔ دلم
فانوس وارگشته فروغ چراغ جمع

زآن چشم و عارض و خط مشکین دلم شکفت
یا گشته نرگس و گل و سنبل به باغ جمع

زاید هزار فتنه ازو تا به صبحدم
گردد شبی به دختر رزگر ایاغ جمع

در بند عشق، طالب آسودگی مباش
دلبستگی عجب که شود با فراغ جمع

جویا بیا که فصل گل و لاله می رود
هستند دوستان همه در باغ و راغ جمع
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.